Vocabulary
Czech – Verbs Exercise

ول کردن
شما نباید گریپ را ول کنید!

پرت کردن
گاو مرد را پرت کرده است.

دود کردن
گوشت برای نگهداری دود شده است.

آمدن
خوشحالم که آمدی!

زندگی کردن
ما در تعطیلات در یک چادر زندگی کردیم.

مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.

بد زدن
همکلاسیها در مورد او بد میزنند.

گپ زدن
او اغلب با همسایهاش گپ میزند.

فعال کردن
دود، زنگار را فعال کرد.

قبول کردن
نمیتوانم آن را تغییر دهم، باید آن را قبول کنم.

عبور کردن
آب خیلی بالا بود؛ کامیون نتوانست عبور کند.
