لغت
یادگیری افعال – دانمارکی

vise
Jeg kan vise et visum i mit pas.
نشان دادن
من میتوانم یک ویزا در گذرنامهام نشان دهم.

fjerne
Håndværkeren fjernede de gamle fliser.
برداشتن
صنعتگر کاشیهای قدیمی را برداشت.

ske
En ulykke er sket her.
اتفاق افتادن
یک تصادف در اینجا رخ داده است.

lette
En ferie gør livet lettere.
آسان کردن
تعطیلات زندگی را آسانتر میکند.

tilføje
Hun tilføjer noget mælk til kaffen.
اضافه کردن
او بعضی شیر به قهوه اضافه میکند.

rasle
Bladene rasler under mine fødder.
خش خش کردن
برگها زیر پاهای من خش خش میکنند.

skubbe
Sygeplejersken skubber patienten i en kørestol.
هل دادن
پرستار بیمار را در ویلچر هل میدهد.

kaste af
Tyren har kastet manden af.
پرت کردن
گاو مرد را پرت کرده است.

synge
Børnene synger en sang.
خواندن
کودکان یک ترانه میخوانند.

sidde fast
Jeg sidder fast og kan ikke finde en udvej.
گیر کردن
من گیر کردهام و راهی برای خروج پیدا نمیکنم.

bede
Han beder stille.
دعا کردن
او به آرامی دعا میکند.
