لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

study
The girls like to study together.
مطالعه کردن
دخترها دوست دارند با هم مطالعه کنند.

accompany
My girlfriend likes to accompany me while shopping.
همراهی کردن
دوست دخترم دوست دارد همراه من به خرید بیاید.

hang up
In winter, they hang up a birdhouse.
آویختن
در زمستان، آنها یک خانه پرنده را میآویزند.

increase
The population has increased significantly.
افزایش دادن
جمعیت به طور قابل توجهی افزایش یافته است.

avoid
He needs to avoid nuts.
جلوگیری کردن
او باید از خوردن گردو جلوگیری کند.

hate
The two boys hate each other.
نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.

end up
How did we end up in this situation?
اتفاق افتادن
چگونه در این وضعیت قرار گرفتیم؟

call
The girl is calling her friend.
زنگ زدن
دختر دارد به دوستش زنگ میزند.

chat
He often chats with his neighbor.
گپ زدن
او اغلب با همسایهاش گپ میزند.

drive away
She drives away in her car.
دور کردن
او با اتومبیلش دور میزند.

hire
The company wants to hire more people.
استخدام کردن
شرکت میخواهد مردم بیشتری را استخدام کند.
