لغت

یادگیری افعال – اسپرانتو

for porti
La rubaŭto forportas nian rubon.
دور انداختن
کامیون زباله آشغال ما را دور می‌اندازد.
naĝi
Ŝi regule naĝas.
شنا کردن
او به طور منظم شنا می‌زند.
haltigi
La virino haltigas aŭton.
توقف کردن
زن یک ماشین را متوقف می‌کند.
stari
La montogravisto staras sur la pinto.
ایستادن
کوه‌نوردی روی قله ایستاده است.
manki
Lin tre mankas sia koramikino.
دلتنگ شدن
او به دوست دخترش خیلی دلتنگ است.
dependi
Li estas blinda kaj dependas de ekstera helpo.
وابسته بودن
او نابینا است و به کمک بیرونی وابسته است.
lasi
Hodiaŭ multaj devas lasi siajn aŭtojn senmuvaj.
ایستاده گذاشتن
امروز بسیاری مجبورند ماشین‌های خود را ایستاده گذارند.
doni
La infano donas al ni amuzan lecionon.
دادن
کودک به ما یک درس خنده‌دار می‌دهد.
skribi ĉie
La artistoj skribis ĉie sur la tuta muro.
نوشتن روی
هنرمندان روی تمام دیوار نوشته‌اند.
paŝi sur
Mi ne povas paŝi sur la teron per ĉi tiu piedo.
روی ... قدم زدن
من نمی‌توانم با این پا روی زمین قدم بزنم.
pentri
Mi pentris al vi belan bildon!
نقاشی کردن
من برای تو یک تابلوی زیبا نقاشی کرده‌ام!
bezoni
Mi urĝe bezonas ferion; mi devas iri!
نیاز داشتن
من فوراً به تعطیلات نیاز دارم؛ باید بروم!