لغت

عربی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/80552159.webp
کار کردن
موتورسیکلت خراب است؛ دیگر کار نمی‌کند.
cms/verbs-webp/82811531.webp
سیگار کشیدن
او یک پیپ سیگار می‌کشد.
cms/verbs-webp/23258706.webp
بالا کشیدن
هلی‌کوپتر دو مرد را بالا می‌کشد.
cms/verbs-webp/108580022.webp
برگشتن
پدر از جنگ برگشته است.
cms/verbs-webp/85871651.webp
نیاز داشتن
من فوراً به تعطیلات نیاز دارم؛ باید بروم!
cms/verbs-webp/1502512.webp
خواندن
من بدون عینک نمی‌توانم بخوانم.
cms/verbs-webp/93169145.webp
صحبت کردن
او با مخاطبان خود صحبت می‌کند.
cms/verbs-webp/99592722.webp
تشکیل دادن
ما با هم یک تیم خوب تشکیل می‌دهیم.
cms/verbs-webp/122479015.webp
برش زدن به اندازه
پارچه به اندازه برش زده می‌شود.
cms/verbs-webp/68212972.webp
صحبت کردن
هر که چیزی می‌داند می‌تواند در کلاس صحبت کند.
cms/verbs-webp/87994643.webp
قدم زدن
گروه از روی پل قدم زد.
cms/verbs-webp/74908730.webp
باعث شدن
آدم‌های زیادی به سرعت باعث آشفتگی می‌شوند.