لغت
بلاروسی – تمرین افعال

راندن از میان
اتومبیل از میان یک درخت میگذرد.

پرت کردن
گاو مرد را پرت کرده است.

لمس کردن
او به طور محبتآمیز به او لمس میکند.

دوست داشتن
کودک اسباببازی جدید را دوست دارد.

برداشتن
بیل ماشین خاک را دارد میبرد.

آغوش کردن
او پدر پیر خود را در آغوش میگیرد.

عبور کردن
آب خیلی بالا بود؛ کامیون نتوانست عبور کند.

صحبت کردن
او با مخاطبان خود صحبت میکند.

نقاشی کردن
ماشین آبی نقاشی میشود.

کنار آمدن
او باید با کمی پول کنار بیاید.

سر زدن
پزشکها هر روز به بیمار سر میزنند.
