لغت
بلاروسی – تمرین افعال

زخمی کردن
او میخ را از دست داد و خودش را زخمی کرد.

رفتن
مهمانهای تعطیلات ما دیروز رفتند.

دور زدن
شما باید از این درخت دور بزنید.

لگد زدن
در هنرهای رزمی، باید بتوانید خوب لگد بزنید.

بیدار شدن
او تازه بیدار شده است.

وابسته بودن
او نابینا است و به کمک بیرونی وابسته است.

انجام دادن
او تعمیرات را انجام میدهد.

خودداری کردن
نمیتوانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.

سفارش دادن
او برای خودش صبحانه سفارش داد.

باز زنگ زدن
لطفاً فردا به من باز زنگ بزنید.

تمام کردن
دختر ما تازه دانشگاه را تمام کرده است.
