لغت
بلاروسی – تمرین افعال

گرفتن
او چند هدیه گرفت.

فرستادن
او یک نامه میفرستد.

دراز کشیدن
قلعه در آنجا است - دقیقاً مقابل است!

انتخاب کردن
او یک عینک آفتابی جدید انتخاب میکند.

واجد شرایط بودن
افراد مسن واجد شرایط برای دریافت بازنشستگی هستند.

دراز کشیدن
بچهها در علفزار دراز کشیدهاند.

فشار دادن
او لیمو را فشار میدهد.

زنگ زدن
او فقط در وقت ناهار میتواند زنگ بزند.

نشستن
او در غروب آفتاب کنار دریا مینشیند.

قبول کردن
نمیتوانم آن را تغییر دهم، باید آن را قبول کنم.

آشنا بودن
او با برق آشنا نیست.
