لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/113811077.webp
همراه آوردن
او همیشه برای او گل می‌آورد.
cms/verbs-webp/121520777.webp
برخاستن
هواپیما تازه برخاسته است.
cms/verbs-webp/99169546.webp
نگاه کردن
همه به تلفن‌های خود نگاه می‌کنند.
cms/verbs-webp/84476170.webp
خواستن
او از شخصی که با او تصادف کرده است ، خسارت خواسته است.
cms/verbs-webp/119404727.webp
انجام دادن
شما باید آن کار را یک ساعت پیش انجام می‌دادید!
cms/verbs-webp/18316732.webp
راندن از میان
اتومبیل از میان یک درخت می‌گذرد.
cms/verbs-webp/35700564.webp
بالا آمدن
او دارد از پله‌ها بالا می‌آید.
cms/verbs-webp/12991232.webp
تشکر کردن
من از شما برای آن خیلی تشکر می‌کنم!
cms/verbs-webp/90554206.webp
گزارش دادن
او اسکندال را به دوستش گزارش داد.
cms/verbs-webp/23258706.webp
بالا کشیدن
هلی‌کوپتر دو مرد را بالا می‌کشد.
cms/verbs-webp/123367774.webp
مرتب کردن
من هنوز باید کاغذ‌های زیادی را مرتب کنم.
cms/verbs-webp/53646818.webp
وارد کردن
برف داشت می‌بارید و ما آنها را وارد کردیم.