لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/42988609.webp
گیر افتادن
او به طناب گیر افتاد.
cms/verbs-webp/119188213.webp
رای دادن
رای‌دهندگان امروز راجع به آینده‌شان رای می‌دهند.
cms/verbs-webp/117311654.webp
حمل کردن
آنها فرزندان خود را روی پشت‌شان حمل می‌کنند.
cms/verbs-webp/130770778.webp
سفر کردن
او دوست دارد سفر کند و بسیاری از کشورها را دیده است.
cms/verbs-webp/46602585.webp
حمل کردن
ما دوچرخه‌ها را روی سقف ماشین حمل می‌کنیم.
cms/verbs-webp/77883934.webp
کافی بودن
کافی است، شما آزاردهنده هستید!
cms/verbs-webp/33599908.webp
خدمت کردن
سگ‌ها دوست دارند به صاحبان خود خدمت کنند.
cms/verbs-webp/114593953.webp
ملاقات کردن
آنها اولین بار یکدیگر را در اینترنت ملاقات کردند.
cms/verbs-webp/109766229.webp
احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی می‌کند.
cms/verbs-webp/120978676.webp
سوزاندن
آتش بخش زیادی از جنگل را خواهد سوزاند.
cms/verbs-webp/116173104.webp
بردن
تیم ما برد!
cms/verbs-webp/69139027.webp
کمک کردن
آتش‌نشانان سریعاً کمک کردند.