لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/90321809.webp
خرج کردن
ما باید پول زیادی برای تعمیرات خرج کنیم.
cms/verbs-webp/28642538.webp
ایستاده گذاشتن
امروز بسیاری مجبورند ماشین‌های خود را ایستاده گذارند.
cms/verbs-webp/118227129.webp
پرسیدن
او راه را پرسید.
cms/verbs-webp/89869215.webp
لگد زدن
آن‌ها دوست دارند لگد بزنند، اما فقط در فوتبال میزی.
cms/verbs-webp/113248427.webp
بردن
او تلاش می‌کند در شطرنج ببرد.
cms/verbs-webp/20045685.webp
تحت تاثیر قرار دادن
این واقعاً ما را تحت تاثیر قرار داد!
cms/verbs-webp/117897276.webp
دریافت کردن
او افزایش حقوق از رئیس خود دریافت کرد.
cms/verbs-webp/123203853.webp
باعث شدن
الکل می‌تواند باعث سردرد شود.
cms/verbs-webp/64278109.webp
خوردن
من سیب را خورده‌ام.
cms/verbs-webp/113418330.webp
تصمیم گرفتن
او به مدل موی جدیدی تصمیم گرفته است.
cms/verbs-webp/104135921.webp
وارد شدن
او اتاق هتل را وارد می‌شود.
cms/verbs-webp/99167707.webp
مست شدن
او مست شد.