لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/113811077.webp
همراه آوردن
او همیشه برای او گل می‌آورد.
cms/verbs-webp/42212679.webp
کار کردن برای
او سخت کار کرد برای نمرات خوبش.
cms/verbs-webp/99633900.webp
کاوش کردن
انسان‌ها می‌خواهند کره مریخ را کاوش کنند.
cms/verbs-webp/113885861.webp
عفونت زدن
او به یک ویروس عفونت زده شد.
cms/verbs-webp/118765727.webp
بار آوردن
کار دفتری به او زیاد بار می‌آورد.
cms/verbs-webp/109157162.webp
آسان بودن
سواری بر موج برای او آسان است.
cms/verbs-webp/98561398.webp
مخلوط کردن
نقاش رنگ‌ها را مخلوط می‌کند.
cms/verbs-webp/33599908.webp
خدمت کردن
سگ‌ها دوست دارند به صاحبان خود خدمت کنند.
cms/verbs-webp/27564235.webp
کار کردن روی
او باید روی تمام این پرونده‌ها کار کند.
cms/verbs-webp/68845435.webp
مصرف کردن
این دستگاه میزان مصرف ما را اندازه‌گیری می‌کند.
cms/verbs-webp/89636007.webp
امضاء کردن
او قرارداد را امضاء کرد.
cms/verbs-webp/69139027.webp
کمک کردن
آتش‌نشانان سریعاً کمک کردند.