لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/114593953.webp
ملاقات کردن
آنها اولین بار یکدیگر را در اینترنت ملاقات کردند.
cms/verbs-webp/21529020.webp
به سمت دویدن
دختر به سمت مادرش می‌دود.
cms/verbs-webp/119913596.webp
دادن
پدر می‌خواهد به پسرش پول اضافی بدهد.
cms/verbs-webp/105785525.webp
نزدیک بودن
یک فاجعه نزدیک است.
cms/verbs-webp/3819016.webp
از دست دادن
او فرصت گل زدن را از دست داد.
cms/verbs-webp/107273862.webp
مرتبط بودن
همه کشورهای زمین با یکدیگر مرتبط هستند.
cms/verbs-webp/109157162.webp
آسان بودن
سواری بر موج برای او آسان است.
cms/verbs-webp/90617583.webp
بالا آوردن
او بسته را به طرف پله‌ها می‌برد.
cms/verbs-webp/73880931.webp
تمیز کردن
کارگر پنجره را تمیز می‌کند.
cms/verbs-webp/123367774.webp
مرتب کردن
من هنوز باید کاغذ‌های زیادی را مرتب کنم.
cms/verbs-webp/69139027.webp
کمک کردن
آتش‌نشانان سریعاً کمک کردند.
cms/verbs-webp/84943303.webp
قرار گرفتن
یک مروارید در داخل صدف قرار دارد.