لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/82095350.webp
هل دادن
پرستار بیمار را در ویلچر هل می‌دهد.
cms/verbs-webp/119913596.webp
دادن
پدر می‌خواهد به پسرش پول اضافی بدهد.
cms/verbs-webp/122638846.webp
لال کردن
آن مفاجأت او را لال می‌کند.
cms/verbs-webp/84819878.webp
تجربه کردن
شما می‌توانید از طریق کتاب‌های داستان های جادویی ماجراهای زیادی را تجربه کنید.
cms/verbs-webp/97335541.webp
نظر دادن
او هر روز در مورد سیاست نظر می‌دهد.
cms/verbs-webp/130938054.webp
پوشاندن
کودک خود را می‌پوشاند.
cms/verbs-webp/119335162.webp
حرکت کردن
حرکت کردن زیاد سالم است.
cms/verbs-webp/118574987.webp
پیدا کردن
من یک قارچ زیبا پیدا کردم!
cms/verbs-webp/123298240.webp
ملاقات کردن
دوستان برای شام مشترک ملاقات کردند.
cms/verbs-webp/85010406.webp
پریدن بر
ورزشکار باید از مانع بپرد.
cms/verbs-webp/91696604.webp
اجازه دادن
نباید اجازه دهید افسردگی رخ دهد.
cms/verbs-webp/89636007.webp
امضاء کردن
او قرارداد را امضاء کرد.