لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/102677982.webp
احساس کردن
او نوزاد در شکم خود را احساس می‌کند.
cms/verbs-webp/42988609.webp
گیر افتادن
او به طناب گیر افتاد.
cms/verbs-webp/62069581.webp
فرستادن
من به شما یک نامه می‌فرستم.
cms/verbs-webp/102169451.webp
مدیریت کردن
باید با مشکلات مدیریت کرد.
cms/verbs-webp/108286904.webp
نوشیدن
گاو‌ها آب را از رودخانه می‌نوشند.
cms/verbs-webp/100965244.webp
نگاه کردن
او به دره پایین نگاه می‌کند.
cms/verbs-webp/92612369.webp
پارک کردن
دوچرخه‌ها در مقابل خانه پارک شده‌اند.
cms/verbs-webp/109071401.webp
در آغوش گرفتن
مادر پاهای کوچک نوزاد را در آغوش می‌گیرد.
cms/verbs-webp/123179881.webp
تمرین کردن
او هر روز با اسکیت‌بورد خود تمرین می‌کند.
cms/verbs-webp/77883934.webp
کافی بودن
کافی است، شما آزاردهنده هستید!
cms/verbs-webp/118064351.webp
جلوگیری کردن
او باید از خوردن گردو جلوگیری کند.
cms/verbs-webp/125526011.webp
انجام دادن
هیچ چیزی در مورد آسیب قابل انجام نبود.