لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/67624732.webp
ترسیدن
ما می‌ترسیم که این فرد جدی آسیب دیده باشد.
cms/verbs-webp/123786066.webp
نوشیدن
او چای می‌نوشد.
cms/verbs-webp/90773403.webp
دنبال کردن
سگ من هنگام دویدن من را دنبال می‌کند.
cms/verbs-webp/123170033.webp
ورشکست شدن
تجارت احتمالاً به زودی ورشکست می‌شود.
cms/verbs-webp/112290815.webp
حل کردن
او بی‌فایده سعی می‌کند مشکل را حل کند.
cms/verbs-webp/109657074.webp
دور کردن
یک قو بقیه‌ی قوها را دور می‌زند.
cms/verbs-webp/81885081.webp
سوزاندن
او یک کبریت را سوزانده است.
cms/verbs-webp/124740761.webp
توقف کردن
زن یک ماشین را متوقف می‌کند.
cms/verbs-webp/123237946.webp
اتفاق افتادن
یک تصادف در اینجا رخ داده است.
cms/verbs-webp/68841225.webp
فهمیدن
من نمی‌توانم شما را بفهمم!
cms/verbs-webp/104825562.webp
تنظیم کردن
شما باید ساعت را تنظیم کنید.
cms/verbs-webp/31726420.webp
پیچیدن به
آنها به یکدیگر پیچیده‌اند.