لغت
بوسنیایی – تمرین افعال

گپ زدن
او اغلب با همسایهاش گپ میزند.

تحویل دادن
سگ من یک کبوتر به من تحویل داد.

نقاشی کردن
میخواهم آپارتمانم را نقاشی کنم.

گپ زدن
دانشآموزان نباید در کلاس گپ بزنند.

شروع کردن
مدرسه تازه برای بچهها شروع شده است.

نزدیک شدن
حلزونها به یکدیگر نزدیک میشوند.

لمس کردن
او به طور محبتآمیز به او لمس میکند.

دادن
پدر میخواهد به پسرش پول اضافی بدهد.

خواستن
او خسارت میخواهد.

دوست شدن
این دو دوست شدهاند.

مخلوط کردن
نقاش رنگها را مخلوط میکند.
