لغت
دانمارکی – تمرین افعال

ملاقات کردن
دوستان برای شام مشترک ملاقات کردند.

قطعه قطعه کردن
برای سالاد، باید خیار را قطعه قطعه کنید.

خواستن
نوعه من از من زیاد میخواهد.

بالا آوردن
او بسته را به طرف پلهها میبرد.

شماره گرفتن
او تلفن را برداشت و شماره را وارد کرد.

همراهی کردن
سگ با آنها همراهی میکند.

نشان دادن
او به فرزندش جهان را نشان میدهد.

نوشیدن
گاوها آب را از رودخانه مینوشند.

لال کردن
آن مفاجأت او را لال میکند.

شاد کردن
گل باعث شادی طرفداران فوتبال آلمان شده است.

صدا کردن
معلم من اغلب به من صدا میزند.
