لغت
انگلیسی (US) – تمرین افعال

فراموش کردن
او حالا نام او را فراموش کرده است.

بار آوردن
کار دفتری به او زیاد بار میآورد.

دیدن
یک دوست قدیمی او را میبیند.

مجازات کردن
او دخترش را مجازات کرد.

خواستن
نوعه من از من زیاد میخواهد.

برخاستن
هواپیما در حال برخاستن است.

اجازه دادن
نباید اجازه دهید افسردگی رخ دهد.

توقف کردن
شما باید در چراغ قرمز توقف کنید.

دادن
آیا باید پول خود را به گدا بدهم؟

خلاصه کردن
شما باید نکات کلیدی این متن را خلاصه کنید.

تصاحب کردن
ملخها تصاحب کردهاند.
