لغت
انگلیسی (US) – تمرین افعال

با قطار رفتن
من با قطار به آنجا میروم.

صحبت کردن
کسی نباید در سینما خیلی بلند صحبت کند.

فراموش کردن
او حالا نام او را فراموش کرده است.

بد زدن
همکلاسیها در مورد او بد میزنند.

خوردن
امروز چه میخواهیم بخوریم؟

شاد کردن
گل باعث شادی طرفداران فوتبال آلمان شده است.

سوزاندن
یک آتش در شومینه میسوزد.

بالا کشیدن
هلیکوپتر دو مرد را بالا میکشد.

محافظت کردن
یک کلاه باید از تصادفها محافظت کند.

راه یافتن
من میتوانم خوب در یک هزارتو مسیر بیابم.

پایان یافتن
مسیر اینجا پایان مییابد.
