لغت
انگلیسی (UK) – تمرین افعال

شمردن
او سکهها را میشمارد.

غنی کردن
ادویهها غذای ما را غنی میکنند.

ورود کردن
همسایههای جدید در طبقه بالا ورود میکنند.

تحویل دادن
پیک پیتزا پیتزا را تحویل میدهد.

پریدن بیرون
ماهی از آب بیرون میپرد.

بالا آمدن
او دارد از پلهها بالا میآید.

کمک کردن
همه به نصب چادر کمک میکنند.

محدود کردن
آیا باید تجارت را محدود کرد؟

کشتن
مراقب باشید، با این تبر میتوانید کسی را بکشید!

شدن
آنها تیم خوبی شدهاند.

جرات کردن
من جرات پریدن به آب را ندارم.
