لغت
انگلیسی (UK) – تمرین افعال

شمردن
او سکهها را میشمارد.

آویختن
هر دو بر روی شاخ آویختهاند.

ساختن
او یک مدل برای خانه ساخته است.

چیدن
او یک سیب چید.

وارد کردن
برف داشت میبارید و ما آنها را وارد کردیم.

باز گذاشتن
هر کسی پنجرهها را باز میگذارد، دعوت به سارقان میکند!

قدم زدن
گروه از روی پل قدم زد.

به اشتراک گذاشتن
ما باید یاد بگیریم ثروتمان را به اشتراک بگذاریم.

جای دادن
بسیاری از خانههای قدیمی باید به خانههای جدید جای بدهند.

فرمان دادن
او به سگش فرمان میدهد.

اصلاح کردن
معلم مقالات دانشآموزان را اصلاح میکند.
