لغت
انگلیسی (UK) – تمرین افعال

نوشیدن
او چای مینوشد.

کُشتن
مار موش را کُشت.

پارک کردن
دوچرخهها در مقابل خانه پارک شدهاند.

آسیب دیدن
در تصادف، دو ماشین آسیب دیدند.

وارد شدن
مترو تازه به ایستگاه وارد شده است.

دراز کشیدن
قلعه در آنجا است - دقیقاً مقابل است!

اخراج کردن
رئیس من مرا اخراج کرده است.

گم کردن
صبر کن، کیف پولت را گم کردهای!

باز گذاشتن
هر کسی پنجرهها را باز میگذارد، دعوت به سارقان میکند!

نیاز داشتن
تو برای تغییر تایر به یک وینچ نیاز داری.

اجاره دادن
او خانه خود را اجاره میدهد.
