لغت
انگلیسی (UK) – تمرین افعال

تصمیم گرفتن
او نمیتواند تصمیم بگیرد که کدام کفش را بپوشد.

نگاه کردن
او از یک سوراخ نگاه میکند.

اتفاق افتادن
در خواب چیزهای عجیبی اتفاق میافتد.

مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.

نشستن
او در غروب آفتاب کنار دریا مینشیند.

معرفی کردن
او دوست دختر جدیدش را به والدینش معرفی میکند.

فعال کردن
دود، زنگار را فعال کرد.

حذف کردن
شما میتوانید شکر را در چای حذف کنید.

مدیریت کردن
در خانواده شما کی پول را مدیریت میکند؟

قدم زدن
نباید از این مسیر قدم زد.

توافق کردن
همسایهها نتوانستند در مورد رنگ توافق کنند.
