لغت
اسپانیایی – تمرین افعال

توافق کردن
همسایهها نتوانستند در مورد رنگ توافق کنند.

برش زدن به اندازه
پارچه به اندازه برش زده میشود.

فراموش کردن
او حالا نام او را فراموش کرده است.

مست شدن
او مست شد.

به اشتراک گذاشتن
ما باید یاد بگیریم ثروتمان را به اشتراک بگذاریم.

نقاشی کردن
ماشین آبی نقاشی میشود.

ظاهر شدن
ناگهان یک ماهی بزرگ در آب ظاهر شد.

غنی کردن
ادویهها غذای ما را غنی میکنند.

توقف کردن
پلیسزن ماشین را متوقف میکند.

همراه سوار شدن
آیا میتوانم با شما همراه سوار شوم؟

رسیدن
هواپیما به موقع رسیده است.
