لغت

فنلاندی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/77738043.webp
شروع کردن
سربازها شروع می‌کنند.
cms/verbs-webp/109096830.webp
آوردن
سگ توپ را از آب می‌آورد.
cms/verbs-webp/23468401.webp
نامزد شدن
آنها به طور مخفی نامزد شده‌اند!
cms/verbs-webp/79317407.webp
فرمان دادن
او به سگش فرمان می‌دهد.
cms/verbs-webp/94482705.webp
ترجمه کردن
او می‌تواند بین شش زبان ترجمه کند.
cms/verbs-webp/106231391.webp
کُشتن
باکتری‌ها بعد از آزمایش کُشته شدند.
cms/verbs-webp/108580022.webp
برگشتن
پدر از جنگ برگشته است.
cms/verbs-webp/79322446.webp
معرفی کردن
او دوست دختر جدیدش را به والدینش معرفی می‌کند.
cms/verbs-webp/49374196.webp
اخراج کردن
رئیس من مرا اخراج کرده است.
cms/verbs-webp/112286562.webp
کار کردن
او بهتر از مردی کار می‌کند.
cms/verbs-webp/106622465.webp
نشستن
او در غروب آفتاب کنار دریا می‌نشیند.
cms/verbs-webp/69139027.webp
کمک کردن
آتش‌نشانان سریعاً کمک کردند.