لغت
فنلاندی – تمرین افعال

خدمت کردن
سگها دوست دارند به صاحبان خود خدمت کنند.

خداحافظی کردن
زن خداحافظی میکند.

هل دادن
خودرو متوقف شد و باید هل داده شود.

پوشاندن
لیلیهای آبی آب را میپوشانند.

اصلاح کردن
معلم مقالات دانشآموزان را اصلاح میکند.

حل کردن
کارآگاه پرونده را حل کرده است.

فراموش کردن
او نمیخواهد گذشته را فراموش کند.

فکر خارج از جعبه کردن
برای موفقیت، گاهی باید فکر خارج از جعبه کنید.

ساختن
بچهها یک برج بلند میسازند.

نیاز داشتن
من فوراً به تعطیلات نیاز دارم؛ باید بروم!

نوشتن به
او هفته پیش به من نوشت.
