لغت
فنلاندی – تمرین افعال

شروع کردن
سربازها شروع میکنند.

آوردن
سگ توپ را از آب میآورد.

نامزد شدن
آنها به طور مخفی نامزد شدهاند!

فرمان دادن
او به سگش فرمان میدهد.

ترجمه کردن
او میتواند بین شش زبان ترجمه کند.

کُشتن
باکتریها بعد از آزمایش کُشته شدند.

برگشتن
پدر از جنگ برگشته است.

معرفی کردن
او دوست دختر جدیدش را به والدینش معرفی میکند.

اخراج کردن
رئیس من مرا اخراج کرده است.

کار کردن
او بهتر از مردی کار میکند.

نشستن
او در غروب آفتاب کنار دریا مینشیند.
