لغت
فنلاندی – تمرین افعال

حرکت کردن
وقتی چراغ عوض شد، اتومبیلها حرکت کردند.

استخدام کردن
متقاضی استخدام شد.

تایید کردن
ما با کمال میل ایده شما را تایید میکنیم.

شدن
آنها تیم خوبی شدهاند.

پرسیدن
او راه را پرسید.

ارزیابی کردن
او عملکرد شرکت را ارزیابی میکند.

گم شدن
آسان است در جنگل گم شوید.

منتشر کردن
تبلیغات اغلب در روزنامهها منتشر میشوند.

محافظت کردن
مادر از فرزند خود محافظت میکند.

آسان کردن
تعطیلات زندگی را آسانتر میکند.

شناختن
سگهای غریب میخواهند یکدیگر را بشناسند.
