لغت

فنلاندی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/77738043.webp
شروع کردن
سربازها شروع می‌کنند.
cms/verbs-webp/124458146.webp
سپردن
صاحب‌ها سگ‌هایشان را برای پیاده‌روی به من می‌سپارند.
cms/verbs-webp/115172580.webp
اثبات کردن
او می‌خواهد یک فرمول ریاضی را اثبات کند.
cms/verbs-webp/120452848.webp
دانستن
او زیادی از کتاب‌ها را تقریباً حفظ می‌داند.
cms/verbs-webp/115153768.webp
به خوبی دیدن
من با عینک جدیدم همه چیز را به خوبی می‌بینم.
cms/verbs-webp/55119061.webp
دویدن
ورزشکار در حال آماده‌شدن برای دویدن است.
cms/verbs-webp/74908730.webp
باعث شدن
آدم‌های زیادی به سرعت باعث آشفتگی می‌شوند.
cms/verbs-webp/104907640.webp
جمع کردن
کودک از مهدکودک جمع می‌شود.
cms/verbs-webp/55269029.webp
زخمی کردن
او میخ را از دست داد و خودش را زخمی کرد.
cms/verbs-webp/107852800.webp
نگاه کردن
او از دوربین نگاه می‌کند.
cms/verbs-webp/61280800.webp
خودداری کردن
نمی‌توانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.
cms/verbs-webp/120015763.webp
خواستن بیرون رفتن
کودک می‌خواهد بیرون برود.