لغت

فنلاندی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/21529020.webp
به سمت دویدن
دختر به سمت مادرش می‌دود.
cms/verbs-webp/123648488.webp
سر زدن
پزشک‌ها هر روز به بیمار سر می‌زنند.
cms/verbs-webp/35700564.webp
بالا آمدن
او دارد از پله‌ها بالا می‌آید.
cms/verbs-webp/102238862.webp
دیدن
یک دوست قدیمی او را می‌بیند.
cms/verbs-webp/106851532.webp
نگاه کردن
آنها به هم مدت طولانی نگاه کردند.
cms/verbs-webp/124458146.webp
سپردن
صاحب‌ها سگ‌هایشان را برای پیاده‌روی به من می‌سپارند.
cms/verbs-webp/100585293.webp
برگشتن
شما باید اینجا ماشین را بپیچانید.
cms/verbs-webp/36406957.webp
گیر افتادن
چرخ در گل گیر کرد.
cms/verbs-webp/97188237.webp
رقصیدن
آن‌ها با عشق یک تانگو را می‌رقصند.
cms/verbs-webp/9435922.webp
نزدیک شدن
حلزون‌ها به یکدیگر نزدیک می‌شوند.
cms/verbs-webp/31726420.webp
پیچیدن به
آنها به یکدیگر پیچیده‌اند.
cms/verbs-webp/96586059.webp
اخراج کردن
رئیس او را اخراج کرده است.