لغت
فرانسوی – تمرین افعال

تصمیم گرفتن
او نمیتواند تصمیم بگیرد که کدام کفش را بپوشد.

پخش کردن
او بازوهایش را به گستره میپاشد.

ذخیره کردن
شما میتوانید در هزینه گرمایش پول ذخیره کنید.

کُشتن
من مگس را خواهم کُشت!

دست نزدن
طبیعت دست نزده ماند.

نشان دادن
او آخرین مد را نشان میدهد.

اتفاق افتادن
آیا در تصادف کاری به او افتاده است؟

کار کردن برای
او سخت کار کرد برای نمرات خوبش.

چیدن
او یک سیب چید.

خاموش کردن
او ساعت زنگدار را خاموش میکند.

پارک کردن
ماشینها در پارکینگ زیرزمینی پارک شدهاند.
