لغت
فرانسوی – تمرین افعال

دادن
کودک به ما یک درس خندهدار میدهد.

پریدن بیرون
ماهی از آب بیرون میپرد.

جمع کردن
کودک از مهدکودک جمع میشود.

برداشتن
او چیزی از یخچال بر میدارد.

پوشاندن
او موهای خود را میپوشاند.

توسعه دادن
آنها یک استراتژی جدید را توسعه میدهند.

نگاه کردن
آنها به هم مدت طولانی نگاه کردند.

خدمت کردن
سگها دوست دارند به صاحبان خود خدمت کنند.

مخلوط کردن
تو میتوانی یک سالاد سالم با سبزیجات مخلوط کنی.

کاوش کردن
انسانها میخواهند کره مریخ را کاوش کنند.

دویدن
او هر صبح روی ساحل میدود.
