لغت

هوسه – تمرین افعال

cms/verbs-webp/75825359.webp
اجازه دادن
پدر به او اجازه استفاده از کامپیوتر خود را نداد.
cms/verbs-webp/125402133.webp
لمس کردن
او به طور محبت‌آمیز به او لمس می‌کند.
cms/verbs-webp/87994643.webp
قدم زدن
گروه از روی پل قدم زد.
cms/verbs-webp/42212679.webp
کار کردن برای
او سخت کار کرد برای نمرات خوبش.
cms/verbs-webp/94555716.webp
شدن
آنها تیم خوبی شده‌اند.
cms/verbs-webp/101945694.webp
خوابیدن
آن‌ها می‌خواهند بالاخره یک شب به خواب بروند.
cms/verbs-webp/78773523.webp
افزایش دادن
جمعیت به طور قابل توجهی افزایش یافته است.
cms/verbs-webp/117897276.webp
دریافت کردن
او افزایش حقوق از رئیس خود دریافت کرد.
cms/verbs-webp/69139027.webp
کمک کردن
آتش‌نشانان سریعاً کمک کردند.
cms/verbs-webp/132305688.webp
هدر دادن
نباید انرژی را هدر داد.
cms/verbs-webp/84476170.webp
خواستن
او از شخصی که با او تصادف کرده است ، خسارت خواسته است.
cms/verbs-webp/124123076.webp
توافق کردن
آنها توافق کردند تا قرارداد را امضاء کنند.