prihvatiti
Neki ljudi ne žele prihvatiti istinu.
قبول کردن
بعضی از مردم نمیخواهند حقیقت را قبول کنند.
napredovati
Puževi sporo napreduju.
پیشرفت کردن
حلزونها فقط به آهستگی پیشرفت میکنند.
trčati
Svako jutro trči po plaži.
دویدن
او هر صبح روی ساحل میدود.
otpustiti
Šef ga je otpustio.
اخراج کردن
رئیس او را اخراج کرده است.
odlučiti
Ne može se odlučiti koje cipele obući.
تصمیم گرفتن
او نمیتواند تصمیم بگیرد که کدام کفش را بپوشد.
graditi
Djeca grade visoki toranj.
ساختن
بچهها یک برج بلند میسازند.
osjećati
Često se osjeća samim.
احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی میکند.
jamčiti
Osiguranje jamči zaštitu u slučaju nesreća.
ضمانت کردن
بیمه در موارد تصادف محافظت را ضمانت میکند.
testirati
Automobil se testira u radionici.
آزمایش کردن
ماشین در کارگاه آزمایش میشود.
studirati
Mnogo žena studira na mom sveučilištu.
مطالعه کردن
زنان زیادی در دانشگاه من مطالعه میکنند.
vratiti
Bumerang se vratio.
برگشتن
بومرانگ برگشت.
darovati
Trebam li prosjaku darovati svoj novac?
دادن
آیا باید پول خود را به گدا بدهم؟