leültet
A barátom ma leültetett.
قرار گذاشتن
دوست من امروز من را قرار گذاشت.
akar
Túl sokat akar!
خواستن
او خیلی چیز میخواهد!
alszik
A baba alszik.
خوابیدن
نوزاد خوابیده است.
szeret
Nagyon szereti a macskáját.
دوست داشتن
او گربهاش را خیلی دوست دارد.
cseveg
Gyakran cseveg a szomszédjával.
گپ زدن
او اغلب با همسایهاش گپ میزند.
beenged
Sosem szabad idegeneket beengedni.
وارد کردن
نباید هرگز به ناشناختهها اجازه ورود دهید.
lerombol
A tornádó sok házat lerombol.
نابود کردن
گردباد بسیاری از خانهها را نابود میکند.
megöl
A kígyó megölte az egeret.
کُشتن
مار موش را کُشت.
hibázik
Gondolkozz alaposan, hogy ne hibázz!
اشتباه کردن
با دقت فکر کن تا اشتباه نکنی!
méretre vág
A szövetet méretre vágják.
برش زدن به اندازه
پارچه به اندازه برش زده میشود.
jön
A szerencse rád jön.
نزدیک شدن
شانس به سویت میآید.
lemond
Sajnos lemondta a találkozót.
لغو کردن
متأسفانه او جلسه را لغو کرد.