لغت
اندونزيايی – تمرین افعال

کمک کردن
آتشنشانان سریعاً کمک کردند.

دود کردن
گوشت برای نگهداری دود شده است.

کُشتن
من مگس را خواهم کُشت!

سفر کردن در
من در سراسر جهان زیاد سفر کردهام.

پریدن بلند
کودک بلند میپرد.

پاسخ دادن
او با یک سوال پاسخ داد.

برداشتن
او چیزی از یخچال بر میدارد.

جستجو کردن
دزد در خانه جستجو میکند.

آموزش دادن
او به فرزندش شنا زدن را آموزش میدهد.

به عهده گرفتن
من سفرهای زیادی را به عهده گرفتهام.

با هم زندگی کردن
این دو قرار است به زودی با هم زندگی کنند.
