لغت
اندونزيايی – تمرین افعال

پوشاندن
او صورت خود را میپوشاند.

پرتاب کردن
او توپ را به سبد پرت میکند.

دوست داشتن
او گربهاش را خیلی دوست دارد.

روی ... قدم زدن
من نمیتوانم با این پا روی زمین قدم بزنم.

چیدن
او یک سیب چید.

یادداشت زدن
دانشآموزان هر چیزی که استاد میگوید را یادداشت میزنند.

گفتن
او به او یک راز میگوید.

برگشتن
معلم مقالات را به دانشآموزان برمیگرداند.

فرار کردن
گربه ما فرار کرد.

آشنا بودن
او با برق آشنا نیست.

سفارش دادن
او برای خودش صبحانه سفارش داد.
