لغت
اندونزيايی – تمرین افعال

توضیح دادن
او به او توضیح میدهد چگونه دستگاه کار میکند.

آشنا بودن
او با برق آشنا نیست.

دراز کشیدن
قلعه در آنجا است - دقیقاً مقابل است!

فرار کردن
همه از آتش فرار کردند.

دادن
آیا باید پول خود را به گدا بدهم؟

تمیز کردن
کارگر پنجره را تمیز میکند.

دروغ گفتن
گاهی اوقات در شرایط اضطراری باید دروغ گفت.

شروع کردن
سربازها شروع میکنند.

تصور کردن
او هر روز چیزی جدید تصور میکند.

خارج شدن
همسایه خارج میشود.

تغییر کردن
به خاطر تغییرات اقلیمی، بسیار چیزها تغییر کرده است.
