لغت
زبان کرهای – تمرین افعال

متوجه شدن
پسر من همیشه همه چیز را متوجه میشود.

روشن کردن
تلویزیون را روشن کنید!

رای دادن
رایدهندگان امروز راجع به آیندهشان رای میدهند.

مخلوط کردن
تو میتوانی یک سالاد سالم با سبزیجات مخلوط کنی.

کار کردن
موتورسیکلت خراب است؛ دیگر کار نمیکند.

دور انداختن
او روی پوست موزی که دور انداخته شده است قدم میزند.

لغو شدن
پرواز لغو شده است.

جواب دادن
دانشآموز به سوال جواب میدهد.

هدر دادن
نباید انرژی را هدر داد.

گیر افتادن
او به طناب گیر افتاد.

معامله کردن
مردم با مبلمان استفاده شده معامله میکنند.
