لغت
زبان کرهای – تمرین افعال

بازی کردن
کودک ترجیح میدهد تنها بازی کند.

امیدوار بودن
من به شانس در بازی امیدوارم.

آسان کردن
تعطیلات زندگی را آسانتر میکند.

شروع کردن
آنها طلاق خود را شروع خواهند کرد.

نیاز داشتن
تو برای تغییر تایر به یک وینچ نیاز داری.

نزدیک شدن
شانس به سویت میآید.

دور زدن
آنها دور درخت میروند.

از دست دادن
او فرصت گل زدن را از دست داد.

نشستن
بسیاری از مردم در اتاق نشستهاند.

دعوت کردن
ما شما را به مهمانی شب سال نو دعوت میکنیم.

شاد کردن
گل باعث شادی طرفداران فوتبال آلمان شده است.
