لغت
زبان کرهای – تمرین افعال

محو کردن
گروه او را محو میکند.

اشتباه کردن
من واقعاً در آنجا اشتباه کردم!

اجاره دادن
او خانه خود را اجاره میدهد.

تصمیم گرفتن
او نمیتواند تصمیم بگیرد که کدام کفش را بپوشد.

ذخیره کردن
دختر در حال ذخیره کردن پول جیبی خود است.

ملاقات کردن
آنها اولین بار یکدیگر را در اینترنت ملاقات کردند.

غنی کردن
ادویهها غذای ما را غنی میکنند.

معرفی کردن
او دوست دختر جدیدش را به والدینش معرفی میکند.

گذشتن
قطار از کنار ما میگذرد.

راه یافتن
من میتوانم خوب در یک هزارتو مسیر بیابم.

قرار گذاشتن
دوست من امروز من را قرار گذاشت.
