لغت
زبان کرهای – تمرین افعال

احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی میکند.

چشیدن
سرآشپز سوپ را چشیده است.

آشنا بودن
او با برق آشنا نیست.

منقرض شدن
بسیاری از حیوانات امروز منقرض شدهاند.

فرمان دادن
او به سگش فرمان میدهد.

ملاقات کردن
گاهی اوقات آنها در پله ملاقات میکنند.

همراه آوردن
او همیشه برای او گل میآورد.

محدود کردن
حصارها آزادی ما را محدود میکنند.

برخاستن
هواپیما در حال برخاستن است.

گیر افتادن
او به طناب گیر افتاد.

برگشتن
بومرانگ برگشت.
