geloven
Veel mensen geloven in God.
باور کردن
بسیاری از مردم به خدا باور دارند.
wandelen
De familie gaat op zondag wandelen.
قدم زدن
خانواده در روزهای یکشنبه قدم میزند.
opschrijven
Je moet het wachtwoord opschrijven!
یادداشت کردن
شما باید رمز عبور را یادداشت کنید!
controleren
De tandarts controleert de tanden.
بررسی کردن
دندانپزشک دندانها را بررسی میکند.
luisteren
Ze luistert en hoort een geluid.
گوش دادن
او گوش میدهد و یک صدا میشنود.
vervangen
De automonteur vervangt de banden.
تغییر دادن
مکانیکی تایرها را تغییر میدهد.
missen
Hij mist zijn vriendin erg.
دلتنگ شدن
او به دوست دخترش خیلی دلتنگ است.
rennen
De atleet rent.
دویدن
ورزشکار دو میزند.
samenkomen
Het is fijn als twee mensen samenkomen.
با هم آمدن
زیباست وقتی دو نفر با هم میآیند.
gaan
Waar is het meer dat hier was heengegaan?
رفتن
دریاچهای که اینجا بود به کجا رفت؟
uitknippen
De vormen moeten worden uitgeknipt.
برش زدن
باید شکلها را برش بزنید.
oogsten
We hebben veel wijn geoogst.
برداشت کردن
ما مقدار زیادی میوه مرکبات برداشت کردیم.