bere
Dei berer barna sine på ryggane sine.
حمل کردن
آنها فرزندان خود را روی پشتشان حمل میکنند.
slutte
Han slutta i jobben sin.
ترک کردن
او شغل خود را ترک کرد.
synge
Barna syng ein song.
خواندن
کودکان یک ترانه میخوانند.
ringe
Ho kan berre ringe i lunsjpausen.
زنگ زدن
او فقط در وقت ناهار میتواند زنگ بزند.
oppdatere
I dag må du stadig oppdatere kunnskapen din.
بهروز کردن
امروزه باید دانش خود را بهطور مداوم بهروز کنید.
reise
Han likar å reise og har sett mange land.
سفر کردن
او دوست دارد سفر کند و بسیاری از کشورها را دیده است.
auke
Befolkninga har auka betydelig.
افزایش دادن
جمعیت به طور قابل توجهی افزایش یافته است.
køyre tilbake
Mor køyrer dottera heim.
بازگرداندن
مادر دختر را به خانه باز میگرداند.
ville dra
Ho vil forlate hotellet sitt.
خواستن ترک کردن
او میخواهد هتل خود را ترک کند.
redde
Legane klarte å redde livet hans.
نجات دادن
پزشکان موفق شدند زندگی او را نجات دهند.
dekke
Vassliljene dekkjer vatnet.
پوشاندن
لیلیهای آبی آب را میپوشانند.
lukka
Du må lukke krana skikkeleg!
بستن
شما باید شیر آب را به شدت ببندید!