blande
Ulike ingredienser må blandes.
مخلوط کردن
چندین مواد خوراکی نیاز دارند تا مخلوط شوند.
tillate
Faren tillot ham ikke å bruke datamaskinen sin.
اجازه دادن
پدر به او اجازه استفاده از کامپیوتر خود را نداد.
skape
De ønsket å skape et morsomt bilde.
ساختن
آنها میخواستند یک عکس خندهدار بسازند.
plukke opp
Hun plukker noe opp fra bakken.
برداشتن
او چیزی را از روی زمین میبرد.
gå tilbake
Han kan ikke gå tilbake alene.
برگشتن
او نمیتواند به تنهایی برگردد.
flytte inn
Nye naboer flytter inn ovenpå.
ورود کردن
همسایههای جدید در طبقه بالا ورود میکنند.
eie
Jeg eier en rød sportsbil.
مالک بودن
من یک ماشین اسپرت قرمز دارم.
gjenta
Papegøyen min kan gjenta navnet mitt.
تکرار کردن
طوطی من میتواند نام من را تکرار کند.
skje
Rare ting skjer i drømmer.
اتفاق افتادن
در خواب چیزهای عجیبی اتفاق میافتد.
gå hjem
Han går hjem etter arbeid.
به خانه رفتن
او بعد از کار به خانه میرود.
gå
Denne stien må ikke gås.
قدم زدن
نباید از این مسیر قدم زد.
forsvare
De to vennene vil alltid forsvare hverandre.
دفاع کردن
دو دوست همیشه میخواهند از یکدیگر دفاع کنند.