لغت
لهستانی – تمرین افعال

وصل کردن
این پل دو محله را به هم وصل میکند.

فکر کردن
او همیشه باید به او فکر کند.

بیرون دویدن
او با کفشهای جدید بیرون میدود.

محافظت کردن
یک کلاه باید از تصادفها محافظت کند.

نگاه کردن
او از دوربین نگاه میکند.

فکر خارج از جعبه کردن
برای موفقیت، گاهی باید فکر خارج از جعبه کنید.

تحویل دادن
پیک پیتزا پیتزا را تحویل میدهد.

خواستن
او خسارت میخواهد.

دوست داشتن
کودک اسباببازی جدید را دوست دارد.

نگاه کردن
همه به تلفنهای خود نگاه میکنند.

فرار کردن
پسرم میخواست از خانه فرار کند.
