لغت
لهستانی – تمرین افعال

آویخته شدن
یخها از سقف آویخته شدهاند.

انجام دادن
او تعمیرات را انجام میدهد.

به عهده گرفتن
من سفرهای زیادی را به عهده گرفتهام.

گپ زدن
او اغلب با همسایهاش گپ میزند.

انتظار کشیدن
ما هنوز باید یک ماه صبر کنیم.

سوار شدن
بچهها دوست دارند روی دوچرخه یا اسکوتر سوار شوند.

راندن از میان
اتومبیل از میان یک درخت میگذرد.

استخدام کردن
متقاضی استخدام شد.

خش خش کردن
برگها زیر پاهای من خش خش میکنند.

فروختن
تاجران بسیار کالا میفروشند.

پوشاندن
او صورت خود را میپوشاند.
