لغت
لهستانی – تمرین افعال

کار کردن روی
او باید روی تمام این پروندهها کار کند.

احساس کردن
مادر بسیار محبت به فرزندش احساس میکند.

بهبود بخشیدن
او میخواهد به فیگور خود بهبود ببخشد.

موفق شدن
اینبار موفق نشد.

زایمان کردن
او به زودی زایمان میکند.

تمیز کردن
او آشپزخانه را تمیز میکند.

تحویل دادن
پیک پیتزا پیتزا را تحویل میدهد.

فهمیدن
من نمیتوانم شما را بفهمم!

تغییر دادن
مکانیکی تایرها را تغییر میدهد.

گوش دادن
او گوش میدهد و یک صدا میشنود.

حل کردن
او بیفایده سعی میکند مشکل را حل کند.
