لغت

پشتو – تمرین افعال

cms/verbs-webp/124274060.webp
گذاشتن
او برای من یک قاچ نان پیتزا گذاشت.
cms/verbs-webp/109565745.webp
آموزش دادن
او به فرزندش شنا زدن را آموزش می‌دهد.
cms/verbs-webp/113842119.webp
گذشتن
دوران قرون وسطی گذشته است.
cms/verbs-webp/110347738.webp
شاد کردن
گل باعث شادی طرفداران فوتبال آلمان شده است.
cms/verbs-webp/15353268.webp
فشار دادن
او لیمو را فشار می‌دهد.
cms/verbs-webp/68561700.webp
باز گذاشتن
هر کسی پنجره‌ها را باز می‌گذارد، دعوت به سارقان می‌کند!
cms/verbs-webp/105238413.webp
ذخیره کردن
شما می‌توانید در هزینه گرمایش پول ذخیره کنید.
cms/verbs-webp/108118259.webp
فراموش کردن
او حالا نام او را فراموش کرده است.
cms/verbs-webp/63868016.webp
برگشتن
سگ اسباب‌بازی را برمی‌گرداند.
cms/verbs-webp/65313403.webp
پایین رفتن
او پایین پله‌ها می‌رود.
cms/verbs-webp/90032573.webp
دانستن
بچه‌ها خیلی کنجکاو هستند و الان زیاد می‌دانند.
cms/verbs-webp/9435922.webp
نزدیک شدن
حلزون‌ها به یکدیگر نزدیک می‌شوند.