لغت
پرتغالی (PT) – تمرین افعال

فهمیدن
من سرانجام وظیفه را فهمیدم!

برگشتن
معلم مقالات را به دانشآموزان برمیگرداند.

نجات دادن
پزشکان موفق شدند زندگی او را نجات دهند.

اتفاق افتادن
در خواب چیزهای عجیبی اتفاق میافتد.

دراز کشیدن
بچهها در علفزار دراز کشیدهاند.

ازدواج کردن
این زوج تازه ازدواج کردهاند.

گزارش دادن به
همه سرنشینان به کاپیتان گزارش میدهند.

خداحافظی کردن
زن خداحافظی میکند.

نشستن
بسیاری از مردم در اتاق نشستهاند.

زندگی کردن
آنها در یک آپارتمان مشترک زندگی میکنند.

نیاز داشتن
من تشنهام، نیاز به آب دارم!
