لغت
پرتغالی (PT) – تمرین افعال

ایجاد کردن
آنها با هم زیاد چیزی ایجاد کردهاند.

با هم زندگی کردن
این دو قرار است به زودی با هم زندگی کنند.

بردن
او تلاش میکند در شطرنج ببرد.

ترک کردن
من میخواهم از هماکنون سیگار را ترک کنم!

لمس کردن
کشاورز گیاهان خود را لمس میکند.

هل دادن
خودرو متوقف شد و باید هل داده شود.

بیرون دویدن
او با کفشهای جدید بیرون میدود.

بار آوردن
کار دفتری به او زیاد بار میآورد.

توضیح دادن
پدربزرگ به نوهاش دنیا را توضیح میدهد.

پختن
امروز چه میپزید؟

رها کردن
هیچ کس نمیخواهد او را در مقابل صف اسوپرمارکت رها کند.
