لغت
پرتغالی (BR) – تمرین افعال

دوست داشتن
او واقعاً اسبش را دوست دارد.

لال کردن
آن مفاجأت او را لال میکند.

نگاه کردن
او از یک سوراخ نگاه میکند.

دوست داشتن
او شکلات را بیش از سبزیجات دوست دارد.

پیشنهاد دادن
او پیشنهاد داد گلها را آب بدهد.

وارد کردن
برف داشت میبارید و ما آنها را وارد کردیم.

دلتنگ شدن
او به دوست دخترش خیلی دلتنگ است.

برگشتن
سگ اسباببازی را برمیگرداند.

شروع شدن
با ازدواج، زندگی جدیدی شروع میشود.

انتخاب کردن
او یک عینک آفتابی جدید انتخاب میکند.

قرار گرفتن
یک مروارید در داخل صدف قرار دارد.
