لغت
اسلونیایی – تمرین افعال

پوشاندن
کودک گوشهایش را میپوشاند.

جرات کردن
من جرات پریدن به آب را ندارم.

معرفی کردن
او دوست دختر جدیدش را به والدینش معرفی میکند.

عبور کردن
آب خیلی بالا بود؛ کامیون نتوانست عبور کند.

توافق کردن
همسایهها نتوانستند در مورد رنگ توافق کنند.

آوردن
سگ توپ را از آب میآورد.

اعتماد کردن
ما همه به یکدیگر اعتماد داریم.

بلند کردن
مادر نوزاد خود را بلند میکند.

به خوبی دیدن
من با عینک جدیدم همه چیز را به خوبی میبینم.

مخلوط کردن
نقاش رنگها را مخلوط میکند.

بردن
تیم ما برد!
